بررسی جامع بافت کبد و کیسه صفرا از نظر سلول شناسی و عملکردی

0 242

بافت کبد بسیار پیچیده و یکی از اختصاصی ترین و جالب ترین بافت های بدن می‌باشد. در ادامه بافت کبد را به طور اختصاصی و کامل مورد بررسی قرار خواهیم داد.

بیشتر بخوانید: سیروز کبدی

ساختار کلی کبد

کبد بزرگترین عضو داخلی بدن است و دارای دو لوب اصلی چپ و راست و دو لوب تحتانی کوچک است. بافت کبد دارای کپسولی از جنس بافت همبند به نام کپسول گلیسون است.

وظیفه اصلی گوارشی کبد تولید صفرا و سم زدایی استا. نام سلول های اصلی بافت کبدی، هپاتوسیت است که در مقایسه با سایر سلول های بدن، بیشترین و متنوع ترین وظایف را به عهده دارند.

کبد دارای گردش خون دوگانه زیر است:

  1. گردش خون باب یا پورت: ۷۵ درصد خون کبد که دارای مواد غذایی و اکسیژن کم است. از روده ها، معده و طحال به کبد می آید
  2. گردش خون شریانی: ۲۵ درصد خون کبد از شریان کبدی که از قلب آمده و حاوی اکسیژن است، تامین می‌شود.

بررسی بافت کبد از منظر سلولی

هپاتوسیت ها که سلول های اصلی بافت کبد هستند بصورت ۶ ضلعی کنار هم قرار می‌گیرند. به این ساختار ۶ ضلعی، لبول کلاسیک کبدی گفته میشود. کبد از کنار هم قرار گرفتن این لبول ها تشکیل میشود.

در مرکز این ۶ ضلعی، یک ورید به نام “ورید مرکزی” قرار دارد. اندوتلیوم ورید مرکزی توسط یک بافت همبند رشته ای حمایت می شود.

به راس های ۶ ضلعی مذکور (لبول کبدی) ناحیه پورت گفته می‌شود. در ناحیه پورت، سه رگ کنار هم قرار دارند که به تریاد پورت معروف هستند:

  1. یک وریدچه منشعب از ورید پورت (حاوی مواد غذایی زیاد و اکسیژن کم)
  2. یک شریانچه منشعب از شریان کبدی (حاوی اکسیژن)
  3. یک یا دو مجرای صفراوی کوچک (اپیتلیوم مکعبی)

آیا میشود گفت بافت کبد بطور قطع ۶ تا ناحیه پورت و ۶ تا تریاد پورت هم دارد؟ خیر. گاهی اوقات، بعضی از راس های لبول کبدی تریاد پورت را ندارند. وقتی هم تریاد پورت نداشته باشند، راس لبول دیگر با نام ناحیه پورت خوانده نمیشود. ولی تعداد نواحی پورت برای هر لبول از ٣ تا کمتر نمیشود.

بافت کبد

سینوزوئید ها و صفحه کبدی

در بافت کبد شریانچه کبدی و وریدچه پورت، از راس های لبول، به سمت مرکز لبول، مویرگ های سینوزوییدی می‌فرستند که در نهایت این سینوزویید ها به ورید مرکزی متصل می‌شوند.

خون شریانی (از شریانچه کبدی) و وریدی (از وریدچه پورت)، در سینوزوییدها با هم مخلوط می‌شود.

بین سینوزویید ها و هپاتوسیت ها، یک فضای باریک به اسم “فضای دیس” یا “فضای اطراف سینوزوییدی” وجود دارد. پلاسما از سینوزوییدها بیرون زده و فضای دیس را پر می کند.

زوایدی از هپاتوسیت ها به درون فضای دیس نفوذ کرده و مستقیما در تماس با پلاسما قرار می‌گیرند. تماس مستقیم هپاتوسیت ها و پلاسما، برای اعمال اصلی هپاتوسیت ها (مثل جذب و ترشح مواد غذایی و سموم) ضروری است.

مجموع هپاتوسیت هایی که کنار هم قرار می‌گیرند، صفحه کبدی نامیده می‌شود. بین صفحات کبدی، سینوزویید ها قرار دارند.

سایر سلول های بافت کبد

همانطور که گفتیم بافت کبد سلول های متنوع زیادی دارد که هر کدام وظیفه مشخصی را بر عهده دارند.

سلول های کوپفر

از جمله سایر سلول های بافت کبد ماکروفاژ های ستاره ای یا کوپفر هستند که در دیواره سینوزویید ها قرار دارند. وظیفه این سلول ها شناسایی و فاگوسیت کردن اریتروسیت های پیر (آزادسازی هم و آهن برای استفاده مجدد یا ذخیره در فریتین) فاگوسیت باکتری و پسماند ها و ارائه آنتی ژن است.

سلول ستاره ای

سلول ستاره ای شکل کبدی یا ایتو در فضای دیس قرار دارند.  وظیفه این سلول ها عبارت است از:

  • ذخیره کردن قطره های چربی حاوی ویتامین A و دیگر ویتامین های محلول در چربی
  • تولید ECM
  • در آسیب کبدی تبدیل به میوفیبروبلاست می‌شوند
  • تولید سایتوکاین و تنظیم فعالیت سلول کوپفر

هپاتوسیت ها

همانطور که گفتیم سلول های اصلی بافت کبد هپاتوسیت نام دارند. خون از محیط لبول به سمت مرکز لبول حرکت می کند. به همین دلیل، خونی که به هپاتوسیت های محیطی میرسد، غنی از اکسیژن و مواد غذایی است و خونی که به سلول های محیطی می‌رسد، اکسیژن و مواد غذایی کمتری دارد. از این رو، وظایف هپاتوسیت ها در بافت کبد به شکل زیر تعریف می شود:

  • هپاتوسیت های محیطی متابولیسم هوازی دارند و در سنتز پروتئین فعال هستند.
  • سلول های مرکزی، در مکانیسم های سم زدایی و متابولیسم گلیکوژن نقش دارند.
  • سطحی از هپاتوسیت ها که به سمت سینوزویید هاست (سطح قاعده ای – جانبی) مواد غذایی و دیگر اجزای خون را پردازش نموده و پروتئین های پلاسمایی را ترشح می کنند.

بررسی بافت کبد از منظر علمرکرد

اگر بر اساس جریان خون که از ۳ تا ۶ ناحیه پورت وارد ورید مرکزی می‌شود به ساختار کبد نگاه کنیم، ساختار کبد را بصورت لبول های ۶ ضلعی می بینیم که در واقع همان چیزی است که در بخش ساختار توضیح دادیم.

این لبول نشان‌دهنده عملکرد اندوکرینی کبد است که فاکتورهایی را ساخته و به درون پلاسما آزاد می کند.

حال اگر از جهت عملکرد اگزوکرینی کبد (تولید صفرا) به آن نگاه کنیم، یک لبول مثلثی شکل می بینیم که راس های مثلث وریدچه های مرکزی و مرکز آن ناحیه پورت است.

اگر بر اساس شیب غلظت اکسیژن از شریانچه کبدی به سمت وریدچه مرکزی، به ساختار کبد نگاه کنیم، متوجه یک لبول لوزی شکل می‌شویم که دو راس آن ناحیه پورت و دو راس دیگر وریدچه مرکزی است.

این لبول بر اساس میزان اکسیژن و مواد غذایی به سه ناحیه تقسیم میشود:

  • ناحیه I: هپاتوسیت های نزدیک به ناحیه پورتال که از اکسیژن و مواد غذایی بیشتری بهره می برند به همین دلیل وظایفی که نیاز به متابولیسم اکسیداتیو (هوازی) دارند به آسانی انجام میدهند مانند سنتز پروتئین. این سلول ها با توجه به وظایفشان، دارای RER گسترده هستند.
  • ناحیه III: هپاتوسیت هایی که در نزدیکی ورید مرکزی هستند، از خون و اکسیژن کمتری برخوردارند و وظایف آنها شامل اعمالی است که به متابولیسم هوازی کمتری نیاز دارند مانند: گلیکولیز، تشکیل لیپید، تغییرات روی داروها و سم زدایی. سلول های این ناحیه از بافت کبد اولین سلول هایی هستند که دچار تجمع چربی و نکروز ایسکمیک می‌شوند و با توجه به وظایفشان، دارای SER گسترده هستند.
  • ناحیه II: ویژگی های بینابین سلول های زون I و III دارند.

برخلاف غدد بزاقی و پانکراس، بافت کبد ظرفیت بالایی برای ترمیم خود دارد اما سرعت ترمیم کند است. ترمیم کبد به دو صورت انجام می‌شود:

  • تقسیم میتوز در هپاتوسیت های باقی مانده و ایجاد هپاتوسیت های جدید
  • وجود سلول های بنیادی به نام سلول بیضی (oval) در میان کلانژیوسیت های مجرای صفراوی در نزدیکی ناحیه پورت که با تقسیم خود، هم هپاتوسیت ها هم کلانژیوسیت ها را ایجاد می کنند.

لبول کبدی

سیستم صفراوی در بافت کبد

سطح راسی دو هپاتوسیت مجاور، در قسمت بالایی و پایینی با اتصالات محکم به هم متصل هستند و در وسط، یک شکاف بین آنها وجود دارد که به آن، کانالیکول صفراوی گفته می‌شود. هپاتوسیت ها صفرا را تولید و به کانالیکول می‌ریزند.

کانالیکول ها، کوچک ترین بخش درخت صفراوی یا سیستم هدایتی صفراوی است. کانالیکول ها به هم پیوسته و کانال هایی در لبول کبدی ایجاد می کنند که “کانال هرینگ” نام دارند که در نهایت به مجاری صفراوی ناحیه پورت تخلیه می‌شوند.

دیواره کانال هرینگ از سلول های اپی تلیال مکعبی به نام “کلانژیوسیت” تشکیل ‌شده است.

بنابراین جهت حرکت صفرا، از مرکز لبول به سمت محیط است (خلاف جهت جریان خون)

کانال های هرینگ (کانال های صفراوی کوتاه) به هم می‌پیوندند و مجاری کوچک صفراوی (bile ductules) را در ناحیه پورت را ایجاد می کنند.

این مجاری کوچک صفراوی نیز به هم پیوسته و مجاری صفراوی (bile ducts) راست و چپ را تشکیل داده و کبد را ترک می کنند.

کیسه صفرا و مجاری صفروای خارج از کبد

مجاری صفراوی راست و چپ (اپیتلیوم = کلانژیوسیت) به هم می‌پیوندند و مجرای کبدی مشترک را ایجاد می کنند. مجرای کبدی مشترک به مجرای سیستیک از کیسه صفرا می‌پیوندد و مجرای صفراوی مشترک (CBD) را می سازند که تا دوازدهه ادامه دارد.

دیواره مجرای کبدی مشترک، مجرای سیستیک و مجرای صفراوی مشترک از سلول های اپی تلیال استوانه ای ساده کلانژیوسیت ها تشکیل شده است.

کیسه صفرا

کیسه صفرا در زیر کبد قرار داشته و صفرا را تغلیظ می کند. در صورت وجود چربی در روده باریک، ترشح CCK از روده تحریک می‌شود. CCK عضله دیواره صفرا را منقبض، و صفرا به روده باریک فرستاده شده تا به هضم چربی ها کمک کند.

عوارض گوارشی ناشی از نبود صفرا کم است.

بافت دیواره کیسه صفرا از داخل به خارج مخاط، اپیتلیوم استوانه ای ساده و لامینا پروپریا دارد.

مخاط صفرا دارای چین خوردگی هایی است که حین خالی بودن صفرا مشخص ترند.

سلول های اپی تلیال دارای میتوکندری فراوان، میکروویلی و فضاهای بین سلولی بزرگ و پمپ سدیم در غشای قاعده ای – جانبی هستند تا آب را از صفرا جذب کرده و آن را غلیظ کنند.

پس از مخاط کیسه صفرا لایه عضلانی وجود دارد و لایه خارج ی در برخی نقاط سروز و در برخی نقاط ادوانتیس است.

کیسه صفرا زیر مخاط ندارد.

بیشتر بخوانید : سنگ کیسه صفرا، کله سیستیت

4.8/5 - (33 امتیاز)
مطالب مشابه
نظر یا سوالی ندارید؟!

ایمیل شما منتشر نمیشود.

تلفن همراه *