بافت پوست ؛ بررسی بافت شناسی لایه ها و سلول های پوست

0 199

بافت پوست لایه لایه است و برای درک بافت شناسی پوست باید این لایه ها را به درستی شناخت. پوست بزرگترین عضو بدن است که با نام های integument و cutaneus (جلد) نیز شناخته می‌شود. در ادامه این مطلب از آرشیو مطالب بافت شناسی سلامتانه به بررسی بافت شناسی پوست خواهیم پرداخت.

اعمال بافت پوست

بافت پوست وظایف مهم و گسترده ای در بدن بر عهده دارد از جمله:

  • محافظت و سد فیزیکی در برابر حرارت، فشار های مکانیکی و عوامل آسیب رسان (پاتوژن ها)
  • نقش در ایمنی با لنفوسیت ها و APC ها
  • ملانین موجود در پوست، هسته‌ سلول را در برابر نور ماورا بنفش محافظت می کند.
  • امکان پذیر کردن زندگی در خشکی با جلوگیری از تبخیر آب و نفوذ ناپذیری به آب
  • نفوذ پذیر بودن به چربی، موجب می‌شود تا برخی داروهای چربی دوست از طریق پوست تجویز شوند.
  • وجود انواع مختلف گیرنده های حسی برای اطلاع از وضعیت محیط اطراف بدن
  • ثبات دمای بدن از طریق بخش های عایق بافت پوست (لایه چربی و موهای سر) و مکانیسم های تسهیل کننده کاهش دما (تولید عرق و عروق کوچک سطحی)
  • تولید ویتامین D3 از طریق دریافت تابش آفتاب، دفع متابولیت های اضافی از عرق، ذخیره انرژی در چربی لایه هایپودرم
  • علائم و فرومون های جنسی برای جذب جنس مخالف
  • پوست خاصیت ارتجاعی دارد و می‌تواند سریعا متسع شود.

لایه های بافت پوست

پوست قابلیت ترمیم بالایی دارد که این به دلیل وجود سلول های مختلف در لایه های پوست است.  بافت پوست به طور کلی از دولایه زیر تشکیل شده است:

  • رو پوست یا اپی درم: لایه سطحی اپی تلیالی با منشا جنینی اکتودرم
  • میان پوست یا درم: زیر اپی درم با منشا جنینی مزودرم

محل اتصال اپی درم و درم صاف نیست و مواج است. به برآمدگی های درم به سمت اپی درم، پاپیلا و به فرورفتگی های اپی درم در محل پاپیلا، ستیغ یا پل اپی درمی (epidermal Bridge) گفته می‌شود.

شکل مواج اتصال درم و اپی درم در هر فرد متفاوت است. این طرح، در دست ها و پاها که بیشتر در معرض فرسایش هستند در سطح پوست واضح است و اثر انگشت و پا را ایجاد می کنند. غدد عرق و سباسه، ناخن و مو از اپی درم مشتق می‌شود.‌بین اپیدرم و درم، غشای پایه قرار دارد.

لایه زیر پوست (هایپو درم) یک بافت همبند سست دارای بالشتک های چربی، که پوست را به بافت های زیرین متصل و لغزش پوست را روی آنها را امکان پذیر می کند. در آناتومی، به هایپودرم فاشیای سطحی گفته می‌شود.

شبکه وسیع رگ ها در این لایه، امکان جذب سریع داروهای تزریقی (مانند انسولین) را فراهم می کند. در ادامه با ویژگی لایه های بافت پوست و لایه های هرکدام از آن ها آشنا میشویم.

لایه های پوست

 

اپی درم

اپی درم از اپیتلیوم مطبق سنگفرشی شاخی ساخته شده است‌ و دارای چهار نوع سلول زیر است:

  • کراتینوسیت (فراوان ترین)
  • ملانوسیت (تولید کننده پیگمان)
  • سلول لانگرهانس (ماکروفاژ عرضه کننده آنتی ژن)
  • سلول مرکل (گیرنده لمس)

ضخامت اپی درم بافت پوست در نواحی مختلف بدن متفاوت است. مشابه سایر انواع بافت پوششی، اپی درم فاقد عروق خونی بوده و سلول های آن، اکسیژن و مواد غذایی را از طریق انتشار از لایه درم دریافت می کنند. لایه های کراتینوسیت اپی درم از عمق به سطح شامل موارد زیر می‌باشد:

طبقه قاعده ای (stratum basale) 

طبقه قاعده ای در لایه های پوست یک لایه تک سلولی از سلول های مکعبی یا استوانه ای که روی غشای پایه قرار گرفته است. این لایه در اصل سلول های بنیادی کراتینوسیت ها هستند و با تقسیمات میتوزی، سایر لایه های اپیدرم را می‌سازند.

اتصال به تیغه پایه از طریق همی دسموزوم ها به تیغه پایه اتصال دارند و در سطوح فوقانی و جانبی از طریق دسموزوم ها اتصال دارند.

در طی روند تمایز، سلول های کراتونسیت از سلول های بنیادی به وجود آمده و به سمت بالا (سطح) حرکت می کنند. در طول این حرکت به تدریج کراتین موجود در سلول افزایش می یابد.

سلول های بنیادی علاوه بر لایه قاعده ای، در فولیکول مو نیز وجود دارند

طبقه خاردار (stratum spinosum)

ضخیم ترین لایه در برآمدگی های اپیدرمی بافت پوست طبقه خاردار است. برخی از سلول های لایه خاردار که دقیقا بالای لایه قاعده ای قرار گرفته اند، همچنان توانایی تقسیم دارند. به مجموع این سلول ها و لایه قاعده ای، طبقه زایا (stratum germinativum) گفته می‌شود.

رشته های کراتین در هر سلول گرد هم آمده و تونوفیبریل ها را می‌سازند. تونوفیبریل ها اتصالات دسموزومی بین سلول ها ایجاد می کنند. تونوفیبریل ها به سطح سلول ظاهر خار مانند می‌دهند. در مناطقی که اپیدرم تحت فشار و فرسایش بیشتر قرار دارد (مانند کف پا) طبقه خار دار ضخیم تر، تونوفیبریل ها و دسموزوم ها فراوان تر هستند.

طبقه دانه دار (stratum granulosum)

سه تا پنج ردیف سلول که در مراحل انتهایی کراتینیزه شدن هستند طبقه دانه دار از لایه های پوست را تشکیل میدهند. در این سلول تونوفیبریل ها توسط پروتئین فیلاگرین به صورت گرد، به هم متصل شده و دانه هایی به نام “گرانول های کراتوهیالین” ایجاد کرده اند. با توجه به مواد سازنده گرانول کراتوهیالین، متوجه می‌شویم که این گرانول غشا ندارد.

جسم گلژی در این لایه از بافت پوست، گرانول هایی سرشار از لیپید و گلیکوپروتیین میسازد که “گرانول تیغه ای” نام دارند. در مراحل آخر کراتینیزه شدن، محتویات این گرانول ها اگزوسیتوز شده و یک لایه چربی نفوذ ناپذیر در برابر ورود و خروج آب روی سلول های این لایه ایجاد می کند. این امر زندگی در خشکی را امکان پذیر کرد.

لایه شفاف (stratum lucidum)

در بافت شناسی پوست این لایه از لایه های پوست فقط در پوست ضخیم (مانند کف پا) دیده می‌شود. در این لایه ارگانل ها و هسته ها از دست رفته و سیتوپلاسم حاوی کراتین متراکم است.

طبقه شاخی (stratum corneum)

شامل ۱۵ تا ۲۰ لایه کراتونسیت مرده و بی هسته که درون آنها تماما با کراتین پوشانده شده است.

سطحی ترین لایه

این سلول ها توسط لایه ای غنی از لیپید احاطه شده اند. به این سلول ها فلس (squames) هم گفته می‌شود. که پیوسته از سطح پوست درحال ریزش هستند.

بافت پوست

درم

لایه درم از لایه های بافت پوست بافت همبندی است که علاوه بر حمایت از اپیدرم، آنرا به بافت زیرجلدی (هیپودرم) متصل می کند. بیشترین ضخامت درم در پوست پشت دیده میشود.

سطح درم دارای برجستگی های نامنظمی به نام پاپیلا می باشد که با زوائد سطح قاعده ای اپی درم (ستیغ یا میخ های اپی درمی) پنجه در پنجه شده اند.

در پوست مناطقی که تحت فشار بیشتری هستند، اتصال اپی درم و درم در بافت پوست محکم تر است.

بین اپی درم و درم، غشای پایه اپی درم قرار دارد که شکل فرو رفتگی ها و بیرون زدگی ها (پاپیلاها و میخ ها) را به خود گرفته است. تغذیه کراتینوسیت ها به طریق انتشار از عروق خونی درم صورت میگیرد.

لایه های درم

درم به طور عمده از دو لایه پاپیلاری و رتیکولار ساخته شده است.

  • لایه نازک پاپیلاری: بافت همبند سست که پاپیلاهای درم را میسازد و دارای ماست سل، سلول دندریتیک و سایر لکوسیت ها است. فیبریل های لنگری از این لایه به داخل تیغه پایه وارد شده و درم را به اپی درم متصل می کند
  • لایه رتیکولار: لایه رتیکولار درم در بافت پوست ضخیم تر و از بافت همبند متراکم نامنظم تشکیل شده است. دارای رشته های بیشتر و سلول های کمتری است. رشته های الاستیک موجود در این لایه به پوست خاصیت ارتجاعی میدهند. فولیکول های مو، غد سباسه، عرق، اعصاب حسی و سمپاتیک (برای غدد عرق و رشته های عضله صاف پوست) در این لایه قرار دارند.

لایه های پوست

عروق خونی درم

عروق درمی نقش تغذیه ای و تنظیم دمای بدن توسط آناستوموز (پیوند) های شریانی وریدی (شنت) بین دو شبکه عروقی ساب پاپیلاری و عمقی را بر عهده دارند. عروق لنفی از لایه پاپیلاری شروع میشود.

شبکه عروقی ساب پاپیلاری بافت پوست بین لایه پاپیلاری و رتیکولار، حاوی عروق خونی و لنفی که مویرگ های آن به پاپیلاهای درم نفوذ کرده است.

شبکه عمقی با عروق خونی و لنفی بزرگتر در محل تلاقی درم و هیپودرم است.

سلول ها و ضمائم بافت پوست

یک سری سلول ها به طور اختصاصی در بافت پوست تمایز یافته اند و در انجام وظایف ویژه پوست نقش دارند. در ادامه به بررسی این موارد خواهیم پرداخت.

ملانوسیت ها

ملانوسیت ها از جمله سلول های مهم در بافت شناسی پوست بشمار میروند چرا که علاوه بر نقش آن ها در زیبایی و رنگ پوست در محافظت بدن نیز نقش دارند.

عواملی که در تعیین رنگ پوست دخیل اند شامل ملانین و کاروتن موجود در کراتینوسیت ها و تعداد عروق خونی درم می‌باشد.

منشا ملانوسیت ها از ستیغ عصبی است. و در لایه قاعده ای و فولیکول های مو در بافت پوست وجود دارند. تعداد آنها از کراتینوسیت ها کمتر است.

ملانوسیت ها توسط همی دسموزوم به تیغه پایه وصل میشوند اما هیچ گونه اتصالی بین آنها یا با کراتینوسیت های مجاور وجود ندارد.

از هر ملانوسیت، زوائدی (شبیه دندریت) جدا میشود که در لایه قاعده ای و خار دار نفوذ می کنند.

ملانین در ملانوسیت ها ساخته اما در کراتینوسیت ها تجمع می یابد.

سلول های ملانوسیت مسئول تولید ملانین هستند. دو گروه ملانین وجود دارد، یوملانین رنگدانه قهوه ای تا سیاه و فئوملانین، رنگدانه ای که در موهای قرمز‌ یافت میشود.

ملانین علاوه بر رنگ دهی به پوست از DNA در برابر اثرات مخرب اشعه UV خورشید محافظت می کند.

مراحل تولید ملانین

مراحل ساخت ملانین در ملانوسیت های بافت پوست به ترتیب زیر می‌باشد :

  1. تبدیل تیروزین به دوپا (DOPA) توسط تیروزیناز
  2. تجمع ملانین در گرانول های خاصی به نام ملانوزوم
  3. انتقال ملانوزوم ها به انتهای زوائد ملانوسیت
  4. فاگوسیتوز نوک (انتهای) زوائد ملانوسیت (که حاوی ملانوزوم است) توسط کراتینوسیتچ
  5. انتقال ملانوزوم ها به سمت هسته کراتینوسیت و تشکیل کلاهک فوق هسته ای
نقص در آنزیم تیروزیناز، منجر به بیماری آلبینیسم یا زالی میشود که در این بیماری ملانین تولید نخواهد شد.

به یک ملانوسیت به همراه تمام کراتینوسیت هایی که به آنها ملانوزوم میفرستد، واحد اپیدرمال – ملانین گفته میشود.

تعداد ملانوسیت ها در افراد سیاه پوست و سفید پوست برابر است اما در افراد سیاه پوست، مقدار ملانین تولید شده از هر ملانوسیت بیشتر می باشد.

سلول لانگرهانس

سلول لانگرهانس در بافت پوست عرضه کننده آنتی ژن با منشا مونوسیت های خون (به ماکروفاژ پوست میگن سلول لانگرهانس) می‌باشد.

تنه سلولی آنها در طبقه خار دار است اما دارای زوائدی هستند که در تمام لایه های اپیدرم نفوذ کرده اند.

سلول مرکل یا سلول لامسه اپی تلیالی

در پوست بسیار حساس مانند نوک انگشتان و در قاعده برخی فولیکول های مو سلول مرکل وجود دارد. این سلول ها گیرنده های مکانیکی قوی (تونیک) برای لمس خفیف هستند.

با کراتینوسیت های لایه قاعده ای اتصالات دسموزومی دارند. منشا بنیادی این سلول ها با کراتینوسیت ها یکسان است.

سلول های مرکل شبیه به کراتینوسیت ها هستند اما ملانوزوم ندارند. در غشا قاعده ای – جانبی حاوی گرانول های نوروترنسمیتر بوده و با پایانه حسی متسع بدون میلین، سیناپس دارند.

گیرنده های حسی بافت پوست

گیرند های حسی در بافت پوست مسئول درک حس لامسه (فشار، سرما، گرما و ارتعاش) می‌باشند و به دو نوع کپسول دار و بدون کپسول تقسیم میشوند.

گیرند های حسی پوست بدون کپسول شامل موارد زیر می‌باشند:

  • سلول مرکل
  • پایانه های آزاد عصبی که در پاپیلا و لایه های پایینی اپی درم قرار دارند و به دما، درد، خارش و لمس حساس هستند.
  • شبکه ریشه مو که در لایه رتیکولر درم، حرکت مو را حس می کنند.

گیرنده های حسی پوست کپسول دار نیز شامل موارد زیر می‌باشند:

  • جسمک مایسنر: در پاپیلای درم کف دست و پا بصورت عمود بر اپی درم وجود دارند. اعصاب حسی مربوط به آنها سلول شوان دارند. تعداد آنها با افزایش سن و بلوغ کم میشود.
  • جسمک تیغه ای (پاچینی): در عمق طبقه رتیکولر درم و هایپودرم یافت میشوند. در بافت همبند ارگان های عمقی بدن که نیاز به درک فشار است (مانند رکتوم و مثانه) نیز وجود دارند. دارای سلول شوان می باشند.
  • پیاز های انتهای کروز: در پنیس و کلیتوریس بوده که ارتعاشات با فرکانس پایین را حس می کنند. فاقد شوآن هستند.
  • جسمک رافینی: فاقد شوآن هستند.

بیشتر

5/5 - (1 امتیاز)
مطالب مشابه
نظر یا سوالی ندارید؟!

ایمیل شما منتشر نمیشود.

تلفن همراه *